خرید از سراسر دنیا


» خوشبختی و راه رسیدن به آن

خوشبختی و راه رسیدن به آن

خوشبختی و راه رسیدن به آن 

خوشبختی تعریف مشخص و جهان شمولی ندارد که بتوانیم با استفاده از آن یک تعریف جامع داشته باشیم. اما می‌توانیم به تعاریفی اشاره نماییم که عده بسیاری از انسانها با این تعریف موافق هستند؛ هرچند ممکن است هیچ اطلاع یا شناختی از ماهیت تعریف مورد پسند خود نداشته باشیم. بنابراین یادآور می شویم که خوشبختی در درجه اول، با زاویه نگاه ما به جهان و شناخت جایگاه انسان تعریف میگردد؛ و برای این تعریف، ما همیشه نیازمند دو برداشت همزمان هستیم. 

۱. برداشت ما از جهان هستی 

۲. برداشت ما از انسان 

آیا مدیتیشن می تواند افکار منفی را از بین ببرد؟ مطلب مرتبط آیا مدیتیشن می تواند افکار منفی را از بین ببرد؟

 به صورت کلی، میتوانیم خوشبختی را این چنین تعریف کنیم: 

خوشبختی را از مجموع دو واژه خوش و بخت بدانیم که در این تعریف خوشبختی به معنای خوشحالی از ازدواج و زندگی متأهلی است؛ چون بخت را همسر نیز معنی می‌کنند. و در تعریفی دیگر خوشبختی به معنای خوشحالی از اقبال و آینده است؛ چون در بعضی تعاریف بخت را اقبال آینده معنی میکنند. می توانیم خوشبختی را واژه ای معنادار و به صورت یک واژه بدانیم و برای آن تعریف مفهومی داشته باشیم. یکی از مهمترین این تعاریف، این است که خوشبختی یعنی انسان دائماً از زندگی خویش لذت ببرد. با توجه به این توضیحات، خوشبختی را این چنین تعریف کنیم که "خوشبختی یعنی انسان از زندگی خود راضی بوده و خشنود باشد. " با توجه به تعاریف ارائه شده، ما تعریف اول و دوم را در تعاریف سوم و چهارم ادغام نموده و با دو تعریف کلی روبه رو می شویم. 

۱- خوشبختی یعنی همه چیز داشته باشیم و آنگاه از زندگی لذت ببریم.  

خوشبختی یعنی همه چیز داشته باشیم و آنگاه از زندگی لذت ببریم یا در بهترین حالت یعنی اینکه تلاش کنیم همه چیز داشته باشیم تا بتوانیم از زندگی لذت ببریم. این تعریف ما را با چند سؤال ساده و در عین حال جدی روبه رو میکند. آیا می‌توان همه چیز داشت؟! 

آیا ما توان این را داریم که همه چیز را به دست آوریم؟! 

آیا زندگی آنقدر طولانی است که ما به تمام خواسته‌های خود برسیم؟! آیا فقط انسانهای خوشبخت هستند که همه چیز دارند؟! آیا داشتن همه چیز با هم عقلاً مقدور است؟! آیا با داشتن همه چیز زندگی معنی می دهد؟! 

آیا خوشبختی فقط با داشتن، رابطه مستقیم دارد؟! 

آیا خوشبختی امری کلی است و نسبی نمی توان به آن نگریست؟! آیا می‌توان در مورد خوشبختی واژه تقریباً خوشبخت یا کاملاً خوشبخت را به کار برد؟! 

آیا با این تعریف می‌توان بدبخت را نقطه قرینه آن دانست؟! یعنی بدبخت کسی است که چیزی ندارد؟! 

این سؤالات و سؤالاتی از این قبیل، ذهن انسان متفکر را به خود مشغول می سازد که گویی بین مادیات و حتی موفقیت‌های غیرمادی و خوشبختی، رابطه مستقیم وجود دارد که منبع همه آنها بیرونی است؛ یعنی در این تعریف از خوشبختی، خوشبختی کاملاً بیرون از انسان تعریف و تصور شده و سپس به انسان ملحق میگردد. با این فرض، خوشبختی از وجود انسان نمی جوشد و قسمتی از وجود او نیست! بنابراین می‌توان خوشبختی را به تنهایی معنا کرد، آنگاه هر انسانی را کنار آن قرار داد که در زندگی واقعی با عکس این موضوع روبه رو می‌شویم. به مثالهای بیان شده دقت فرمایید: 

می خواهیم شخصی را به تصویر بکشیم که انسان ثروتمندی است؛ این فرد در نظر بسیاری از مردم خوشبخت است، چون امکانات بسیار خوبی دارد و ظاهراً هر چیزی را می‌تواند به دست آورد. 

آیا او موافق است که دیگران او را خوشبخت بدانند؟! آیا میپسندد او را به خاطر ثروتمند بودن خوشبخت بدانیم؟! در بسیاری از موارد خیر؛ زیرا: 

ممکن است بیماری داشته باشد؛ ممکن است همسر خود را از دست داده باشد.ممکن است از همسر خود جدا شده باشد؛ ممکن است دائماً در معرض استرس و اضطراب باشد؛ ممکن است او را دوست نداشته باشند؛ ممکن است پیر و ناتوان باشد؛ ممکن است مشکل گوارشی داشته و حتی غذای موردنظر خود را نتواند میل نماید...

عامل ثروت و قدرت دو عامل اصلی هستند که عده کثیری در جهان این دو عامل را عامل خوشبختی می‌دانند. حال آنکه وقتی با موضوع خوشبختی سراغ ثروتمندان و صاحبان قدرت می‌رویم، عمدتاً با مشکلات بیان شده و یا مشکلات جدیدی روبه رو می گردیم که آنها خود را خوشبخت نمی دانند. چون در این تعریف خوشبختی با داشتن همه چیز تعریف شده است، لذا بعضی از داشتنها مانع احساس خوشبختی افراد می شود، هرچند دیگران آنها را خوشبخت بدانند. 


۲- خوشبختی یعنی از داشته هایمان خشنود بوده و از آن لذت ببریم.

تعریف دوم خوشبختی یعنی از داشته هایمان خشنود بوده و از آنها لذت ببریم. در این تعریف برخلاف تعریف قبلی، خوشبختی یک احساس درونی است که با داشتنها و خشنود بودن رابطه مستقیم دارد نه با همه چیز داشتن! در این تعریف، خوشبختی چیزی نیست که بتوان آن را تعریف و تمجید کرد و آنگاه به یک انسان ارائه نمود، بلکه اول باید انسان را مشاهده نمود و با توجه به آن انسان، خوشبختی او را تعریف کرد؛ الزاماً همه انسانها خط خوشبختی مساوی و هماهنگی ندارند! 

انسانهایی با زیبایی متفاوت، ثروت متفاوت، مقام متفاوت، سلامتی متفاوت، خانواده متفاوت، مکتب متفات و دین متفاوت میتوانند احساس خوشبختی واقعی داشته باشند. این داشتنها چون نسبی است، لذا تأثیر آن نیز نسبی بوده و یا حتی می‌تواند بی تأثیر باشد. بنابراین ما به تعداد انسانهای روی کره زمین می‌توانیم انسانهای مختلف اما خوشبخت داشته باشیم. با این تعریف خارج از معیارهای بیان شده در قسمت تعریف اول یعنی ثروت، قدرت، زیبایی، شهرت و سلامتی، سراغ موضوع خوشبختی می‌رویم و آن را بررسی می‌نماییم. 

در تعریف حاضر: 

می توان ثروتمند نبود، اما احساس خوشبختی کرد؛ می توان نقص عضو داشت، اما احساس خوشبختی کرد؛ 

می توان زیبا نبود، اما احساس خوشبختی کرد؛ می توان مشهور نبود، اما احساس خوشبختی کرد؛ می توان جایگاه شاخص اجتماعی نداشت، اما احساس خوشبختی کرد. در تعریف حاضر، داشته ها ما را خوشبخت معرفی نمی کنند، بلکه احساس ما نسبت به آنچه که داریم خوشبختی ما را تعریف می‌کنند. در تعریف قبلی، نگاه بیرونی خوشبختی ما را تعریف می کرد؛ در این نگاه خوشبختی درونی است و این نگاه خود ما است که خوشبختی را تعریف می‌کند. 

حال یک سؤال مهم؟ آیا با توضیحات ارائه شده، انسانهای خوشبخت نقاط مشترکی هم دارند؟! آیا ممکن است من واقعاً انسان خوشبختی باشم؟! 

با بررسی اشخاصی که احساس خوشبختی میکنند، در جوامع مختلف با ملیتهای مختلف و تمام تفاوتهای بی نفردی که انسانها با یکدیگر دارند، خصوصیات مشترکی را نیز دارا هستند. از جمله مهمترین خصوصیات مشترک آنها می توان به ؛

١. شادی

۲. آرامش

۳. کنترل زندگی

۴. امیدواری

۵. رضایت خداوند

۶. مهربانی

 اشاره نمود.حال یک الگو برای تمرین خوشبختی به شما ارائه می دهیم با این تمرین می توانید درصد احساس خوشبختی را در خود بسیار بالا ببرید.


مرحله اول 

داشته هایمان را بشناسیم؛ داشته‌ها عبارت است از تمام خصلتها، عادتها، خصوصیات فردی و خانوادگی، مال و اموال، نقاط ضعف، قوت، تهدید و فرصت و هر آنچه خداوند متعال در اختیار ما قرار داده است. مجموع همه اینها داشته‌های ما را تشکیل می دهد؛ لذا مرحله اول این است که تمامی داشته هایمان را بشناسیم و نسبت به وجود آنها آگاه باشیم. 


مرحله دوم 

حفظ و نگهداری و ارتقاء دادن به داشته هایمان بسیار مهم است؛ چراکه ممکن است به دلیل نگهداری نامناسب، داشته های ما آسیب دیده یا از بین برود یا ارتقاء نیابد. لذا با توجه به نوع داشته ها، حفظ و نگهداری آن نیز متفاوت است. به مثالهای زیر دقت کنید: 

همسر مهربان نعمتی است مهم و قسمتی از داشته‌های ماست، پس باید برای نگهداری آن کوشا باشیم؛ 

ارتباط صمیمی بین اعضاء خانواده جزء داشته‌های ماست، پس برای نگهداری این صمیمیت باید کوشا باشیم؛ 

خودرو قسمتی از داشته‌های ماست، پس باید در نگهداری آن کوشا باشیم؛ 

سلامتی قسمتی از داشته‌های ماست، پس باید در نگهداری آن کوشا باشیم؛ 

اعتماد به نفس قسمتی از داشته‌های ماست، پس باید در حفظ آن کوشا باشیم؛ 

آرامش قسمتی از داشته‌های ماست، پس باید در نگهداری آن کوشا باشیم؛ 

دوست خوب قسمتی از داشته‌های ماست، پس باید در نگهداری آن کوشا باشیم؛ 

حیاء قسمتی از داشته‌های ماست، پس باید در نگهداری آن کوشا باشیم؛ 

محبت به مردم قسمتی از داشته‌های ماست، پس باید در نگهداری آن کوشا باشیم. حتی نقاط ضعف ما نیز قسمتی از داشته های ما هستند که باید به نقاط قوت تبدیل شوند؛ لذا اطلاع از نقاط ضعف، خود نقطه قوت مهمی تلقی می‌شود. 


مرحله سوم

افزایش بهره وری؛ یعنی از داشته هایمان بیشتر بهره ببریم و با آنها مراوده و تماس بیشتری داشته باشیم. این افزایش بهره وری به شادی و آرامش ما کمک شایانی می کند؛ چرا که زندگی و شخصیت ما را از امور منفی دور ساخته و به سمت امور مثبت سوق می دهد، مثلاً: 

دوستان خوبی داریم پس بیشتر سراغ آنها می‌رویم؛ همسر مهربان داریم، پس بیشتر به او می‌گوییم دوستش داریم؛ فرزندان خوبی داریم، پس بیشتر برای آنها وقت می‌گذاریم؛ خودروی سالمی داریم، پس بیشتر مسافرت می‌رویم؛ 

وضع مالی مناسبی داریم، پس به دیگران بیشتر کمک می‌کنیم؛ 

توجه و دقت نظر خوبی داریم، پس بیشتر به حقوق مردم توجه می‌کنیم؛ 


مرحله چهارم

از هر چیزی که شادی را از ما و زندگی ما دور می کند، دور باشیم. غیبت ، تهمت ، تنبلی ، حسادت شادی را از ما دور می کند.ندانستن آداب معاشرت یا آگاهی نداشتن از چگونگی خرید، شادی را از ما دور می‌کند. 

پس برای شاد بودن، لازم است بسیاری چیزها را بدانیم و یاد بگیریم. برای شاد بودن لازم است با انسانهای مثبت اندیش مأنوس بوده و از افراد منفی باف و منفی نگر دور باشیم. از شادی باید محافظت کرد و ارزش آن را دانست. شاید بسیاری چیزها گران قیمت باشند، مانند طلا، الماس و جواهرات؛ اما دیده ایم و بارها نیز خواهیم دید که الزاماً هر چیز قیمتی به معنای باارزش بودن نیست. شادی، آرامش، توکل، مهربانی و خانواده همه اینها بسیار با ارزشتر از چیزهای به ظاهر قیمتی است. پس ارزش‌ها را پاس بداریم و همیشه دنبال چیزهای قیمتی نباشیم. 


مرحله پنجم 

در این مرحله تلاش می‌کنیم انرژی مثبت اطرافیان را تقویت نموده و هرگز اقدامی در جهت تضعیف آن انجام ندهیم؛ چرا که از دست دادن انگیزه و انرژی عیناً به ما نیز منعکس می‌شود. در اصطلاح عامیانه حال کسی را نگیریم؛ اگر می‌خواهیم همیشه حال خوبی داشته باشیم، حال کسی را نگیریم. با سلیقه و خواست دیگران در حوزه زندگی خصوصی آنها مخالفت نکنید و اجازه دهید از زندگی خود لذت ببرند. اطرافیان خود را درک نموده و همانطور که هستند آنها را دوست داشته باشید و تلاش نکنید به آنها چیزی یاد دهید، شما معلم نیستید؛ دوست هستید و آنها نیز دوست شما. شما پدر و مادر هستید و بچه‌ها فرزندان شما؛ پس تا می‌توانید همراه و همدل با آنها باشید.


مرحله ششم 

در این مرحله و آخرین مرحله، توقع خود را از دیگران به حداقل رسانده و از خود و خدای متعال متوقع باشیم. البته این به معنای آن نیست که از والدین، همسر، دوستان و دیگران هیچ توقعی نداشته باشیم؛ بلکه به این معنا است که تا جایی که می توانید، توقع خودتان را از دیگران کم کنید. 

توقع نداشته باشید دیگران به خاطر شما تغییر کنند؛ یا در خیابان همه خودروها کنار بروند تا شما عبور کنید؛ 

توقع نداشته باشید که شما هرطور دوست داشتید با مردم رفتار کرده و آنها موظف هستند خوب رفتار کنند؛ 

یا اینکه در محیط کار جایگاه شما و رئیس شما یکی باشد؛ توقع نداشته باشید تمام جهان را فرش کنند تا پای شما آسیب نبیند، لطفاً یک جفت کفش بپوشید! 

انتظارات عمومی عمدتاً توسط قانون و شرع مشخص شده است؛ لذا منظور ما از توقع این است که انتظار داشته باشیم اطرافیان همیشه شرایط ما را درک نمایند. آنها هم مانند ما انسان هستند و در بعضی مواقع نمی توانند وضعیت ما را به درستی درک کنند یا حتی قادر به این کارنیستند. چون اولویت‌های دیگری دارند و توان آنها نیز محدود است؛ لذا به طور کلی می‌گوییم به جز خداوند متعال، از کسی توقع نداشته باشیم و خودمان تلاش نماییم.

حال با توجه به توضیحات بالا آستین همت را بالا زده و سعی کنیم خودمان خوشبختی را در زندگی ساخته و برای احساس خوشبختی بیشتر تلاش کنیم.


منبع:

کتاب خودآگاهی

صمد شاه محمدپور

 


بازدید سایت خود را میلیونی کنید
فرم ارسال نظر


مطالب پیشنهادی از سراسر وب




  فروش تجهیزات ویپ   |   گردشگری ارم بلاگ   |   مشاور ایرانی در لندن   |   تهران وکیل  


آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین مطالب مجله


هدیه خرید جدیدترین تبلت سامسونگ (بک کاور و محافظ رایگان) هدیه خرید جدیدترین تبلت سامسونگ (بک کاور و محافظ رایگان) مشاهده