» زمینه های خلاقیت ذهن
زمينههای خلاقيت ذهن
در مقاله ی قبل درباره ی مهندسی ذهن صحبت کردیم. و اینکه ذهن هوشیار و ناهوشیار چقدر در خلاقیت و مهارتهای ما در زندگی و کار موثر اند.در این مقاله با کارکرد ذهن و راههای پرورش و یا موانع آن برای رسیدن به خلاقیت در کار و زندگی بحث خواهیم کرد.
۱- ذهن هدف
ذهن هدف يا هدف گذاری مناسب ذهن مهارتی حياتی است. آگاهی بر هدفها و طراحی ذهن براساس اين هدف ها، انرژی ذهن را برای رسيدن به آنها متمركز ميیكند. ذهن ما در كنار سيستم هدف ياب، همانند موشكهای فضایی دارای سيستم انحراف سنج است. هر چه هدفها روشن تر و دقيق تر طراحی شده باشد و تمركز فرد بر هدف بيش تر باشد، به محض بروز خطا، سيستم انحراف سنج مغز، خطاها را شناسايی كرده و از آن برای رسيدن به هدف استفاده می كند ذهن هدف دار هرگز از خطاها مايوس نمی شود و مقوله ای به نام شكست را ثبت نمی كند، بلكه خطاها به صورت تجربههای لازم برای شناسایی راههای اصلی در نظر گرفته می شود. فردی كه ذهن هدف دار دارد،
اشتباه را طبيعی گرفته و خود و ديگران را سرزنش نمی كند و در انرژی روانی صرفه جويی می كند و فقط به راه حل می انديشد. ذهن ناهوشيار، مامور قدرتمند تحقق اهداف برنامه ريزی شده است. قابل توجه است كه مردم اغلب آگاهی دقيقی نسبت به هدفهای خود ندارند. هدف گذاری ذهن مهم ترين مرحله ی خلاقيت است و ظرافتهای خاص خود را دارد و نيازمند بررسی و شرحی بيش تر و دقيق تر است.
۲- ذهن خالی
ذهن خالی، ذهنی است كه از افكار مزاحم و منفی آزاد شده است، افكار مزاحم، افكاری هستند كه به يك هدف خاص ارتباطی ندارند و صرفا موجب هدر رفتن انرژی روانی هستند. افكار مزاحم تمركز بر هدف را كم كرده و تسلط فرد را بر كار و هدف كاهش می دهد و از خلاقيت او می كاهد. زمينههای هجوم افكار مزاحم در ذهن و راه كارهای رهايی ذهن از آنها موضوع بحثی مستقل است. معمولا افكار مزاحم در كنترل فرد نيستند و تكرار شونده اند و گويا فرد خود را مطيع آنها ساخته و توان رهايی از آنها را ندارد. خلاقيت در هر كاری نتيجه ی تمركز در آن كار است و فرد می بايد مهارت لازم برای آزادسازی ذهن از افكار مزاحم را داشته باشد. نكته ی قابل توجه در مديريت ارزش اين است كه زمينههای پديد آمدن افكار مزاحم در ذهن افراد شناسايی و برای خالی كردن ذهن افرادی از طبقات مختلف همچون كارگران و مهندسان و كارشناسان برنامه ريزی مناسب صورت گيرد تا بازدهی افزايش يابد. عامل ديگری كه موجب كاهش تمركز می شود، داشتن افكار منفی و قضاوتهایی نسبت به خود، محيط كار، آينده ی شغلی و اطرافيان است كه، موجب نارضايتی درونی و بی نظمی در كار، حواس پرتی، كم كاری و بی دقتی و بسياری از نارسايی های ديگر می شود كه تماما بر اساس تصاوير ناهوشيار عمل می كند و در كنترل فرد نيست. بنابراين توجه جدی به ارتباط انسانی در محيط كار و پديد آوردن فضايی كه فرد در آن احساس امنيت و صميميت نموده و از كار خود با تمام وجود لذت ببرد از محوری ترين مولفههای مديريت علمی به حساب می آيد.
ذهن خالی از افكار مزاحم و منفی قدرت يادگيری بالايی دارد و تمركزی شگفت آور بر هدفها دارد و اشراف آن بر محيط كار و جوانب آن منجر به كشف ارتباطهای جديد و راه حلهای مناسب تر شده و به صورتی طبيعی موجب كاهش هزينهها و افزايش مطلوبيت و مرغوبيت در توليدات می شود. مديريت غيرعلمی به جای آماده سازی ذهنی افراد برای خلاقيت و پديدآوردن فضايی برای آزادی ذهن افراد از افكار مزاحم و منفی بر انتظارات خود از كاركنان تاكيد بيش تر می كند و با سرزنش و توبيخ افراد سعی در اصلاح امور دارد كه البته راه به جايی نمی برد. مديريت علمی در طرحهای آموزشی خود، كارگاههای آموزشی ويژه ای برای تخليه و آزادسازی ذهن افراد تحت پوشش پيش بينی كرده و پس از اطمينان از خالی بودن ذهن ها، به طرح انتظارات و برنامهها و اهداف می پردازد تا از كارآمدی طبيعی آن اطمينان بيش تری به دست آورد.
۳- نيم كره ی راست و نيم كره ی چپ
نيم كره ی چپ مغز، برای انديشيدن، پيش بينی، راه حل يابی ، علت يابی ، تصميم گيری و تمامی امور منطقی طراحی شده است و برای انجام اين امور نياز به فكر دارد و فكر كردن به مفهوم مصرف انرژی فراوان و بالا رفتن دمای مغز است.
از كجا انرژی از دست رفته ی مغز تامين ميشود؟ تا چه زمانی می توان فكر كرد؟ آيا مغزی كه دايم در حال فكر كردن است، می تواند خلاق هم باشد؟
نيم كره ی راست برای استراحت، آرامش، توجه به زيبايی، شادی و رهايی، شعر و موسيقی، عشق و دل سپردگی، پيوستن به ابديت و جاودانگی طراحی شده است و انرژی از دست رفته را تامين می كند. ذهن خلاق، ذهنی است كه به صورتی متعادل از نيم كره ی راست و نيم كره ی چپ خود بهره می برد. يعنی انرژی توليد شده در نيم كره ی راست كه نتيجه ی مراقبه، سكوت، رهايی و بی فكری و به قول عارفان مستی است، در نيم كره ی چپ برای دريافت ارتباطهای جديد ميان پديدهها به كار می برد. برای همين است كه مهندسی ذهن به موفقيت همه جانبه می انديشد نه به موفقيت كاريكاتوری. مثلا اگر ما می خواهيم اتومبيلی توليد كنيم كه در سرعت و قدرت كارآمد بالايی داشته باشد و در عين حال در زيبايی و راحتی و تناسب و مصرف كم انرژی هم مطلوبيت داشته باشد لازمه اش تربيت مهندسان و كارگرانی است كه مهارت بهره برداری متناسب از نيم كره ی چپ و راست مغز خود را دارند. سخن از نيروی انسانی ماهری است كه نه تنها در كار و شغل خود موفق است بلكه در ارتباط انسانی و خانوادگی خود و در تفريحات و خلاقيتهای هنری و ادبیدو... نيز احساس موفقيت می كند.
قابل ذكر است كه بسياری از كشفهای بزرگ مخترعان و مكتشفان و دانشمندان و عارفان قديم و جديد، در زمان تفريح و استراحت آنها به ذهنشان الهام شده است و اين نكته ی بسيار مهمی در خلاقيت است.
به قول «ديپاك چوپرا» برای كشفهای بزرگ: «در شكاف ذهنت خانه كن».
۴- فايل مثبت و فايل منفی
ذهن ما دايما در حال توليد فكر است. هر ذهنی دو آرشيو و فایل مستقل از يك ديگر دارد كه يكی تمامی خاطرات و پيامهای منفی و ناخوشايند زندگی فرد را در خود ذخيره كرده است و هم اكنون هم در حال توليدات جديد و افزودن بر انبار اطلاعات منفی است و آرشيو ديگری هم برای ضبط و فعاليت افكار و انديشهها و خاطرات مثبت و خوشايند وجود دارد. فردی كه بنا به شرايطی در فايل منفی خود زندگی می كند به دليل احساس خطر در حالت دفاعی يا حالت گريز و يا حالت حمله قرار می گيرد و انرژی فراوانی را از دست می دهد. در چنين حالتی انقباض ماهيچهها افزايش يافته و ضربان قلب تشديد می شود و بسياری از فعاليت مثبت بدن مثل جذب و دفع، متابوليسم و بازسازی سلول ها، دچار اختلال می شود. فكر منفی بلافاصله در سراسر بدن جاری می شود و تمركز فرد را از ميان می برد و وی ديگر نمی تواند به جنبههای مثبت امور بينديشد. متاسفانه فكر منفی، افكار منفی گذشته را حاضر می كند و می تواند تمامی سيستم را در قبضه ی خود بگيرد. عامل بسياری از بيماری های جسمی، رفتارهای پرخاشگرانه و يا انزواطلبانه و بي دقتی و سهل انگاری و بی كاری پنهان، افكار منفی است. فرد منفی باف، از پشت يك عينك سياه به جهان و محيط كارش می نگرد و نتيجه ی كارش، با افكار منفی اش تناسب دارد. تصويرهای منفی موجود در ذهن بر ارادههای مثبت هم غلبه می كند و در نهايت او را به نتيجههای منفی می كشاند. پاك كردن ذهن از افكار و انديشههای منفی از مهم ترين و حياتی ترين مسووليتها در فرآيند مديريت ارزش است. فايل مثبت به عكس فايل منفی، آرشيو تمامی خاطرات شيرين و زيبا و دوست داشتنی است. هر فكری چه منفی و چه مثبت احساس و رفتار متناسب با خود را پديد می آورد. فكر مثبت، احساس مثبت و تمايل به كار خلاق را پديد می آورد. فايل مثبت بر خلاف فايل منفی، انرژی زا است و از تمامی انرژی های موجود در خاطرات گذشته می تواند بهره برداری كند. خاطرات مثبت گذشته محصول راه حلهای موفق بوده اند، بنابراين ذهن به خلاقيتی شگفت آور دعوت می شود. خوشبختانه فايل مثبت ذهن از فايل منفی جداست و گويا با فعال شدن يكی، ديگری نقش خود را از دست می دهد.
سوال مهم اين است، چگونه فرد به فايل منفی و يا مثبت ذهن می رود؟ آيا در اختيار اوست يا ذهن او تسليم شرايط بيرونی است؟
جالب ترين مساله ی ذهن، كه آزادی ما را تضمين می كند اين است كه رفتن به فايل مثبت يا منفی ذهن كاملا در اختيار فرد و بر اساس عادتها و آموزشهای قبلی اوست. (توجه، تكرار و هيجان )سه كليد مهم ثبت اطلاعات در ذهن هستند. اگر اين توجه به امور منفی باشد، فرد بلافاصله فايل منفی ذهن خود را فعال می كند و تمايل شديدی برای برجسته كردن منفی ها از خود نشان می دهد و از آن جا كه افكار مسری هستند، يك فرد منفی باف می تواند يك فضای سالم را به جهنمی از انديشههای منفی تبديل كند. راز خلاقيت در اين است كه به افراد آموزش داده شود كه با به كار بردن درست اين كليدها، (توجه، تكرار و هيجان) از تاثيرپذيری منفی از محيط و اطرافيان آزاد باشند و خود را در وضعيت مثبت نگاه دارند. ماندن در فايل مثبت به معنای ناديده گرفتن جنبههای منفی كار و زندگی نيست، بلكه به معنای نماندن در منفی ها و افزايش توجه به مثبت هاست تا فرد انرژی لازم برای غلبه بر موانع را پيدا كند و موانع جديد پديد نياورد. ذهن مثبت بهترين راه حل ياب است.
۵- ذهن مساله ساز،ذهن راه حل ياب
ذهن مساله ساز، ذهنی است كه در هر كاری به دنبال موانع و مشكلات می گردد تا آنها را بزرگ كند. عادت اين افراد اين است كه به محض روبه رو شدن با مشكل و موانع و يا ناكامی، اين امور را غيرطبيعی دانسته و تكيه كلامشان اين است كه: «چرا بايد اين طور باشد»، «من شانس ندارم» و با اين قضاوتها و سوالات بحران زا، توانايی خود را صرف سرزنش خود و ديگران می كند و از خلاقيت محروم می شود. ذهن راه حل ياب عادت ديگری دارد. اين فرد به محض روبه رو شدن با مانع و مشكل، احساس خود را بيان كرده و بلافاصله به دنبال راه حل می گردد و تكيه كلام او اين است كه: «بهترين راهها برای موفقيت كدامند؟ » ذهن راه حل ياب معمولا از قضاوتهای مطلق و قاعدههای همه يا هيچ پرهيز می كند و احتمالات مختلف را در نظر می گيرد. ذهن راه حل ياب از نمی دانم آغاز می كند و به احتمالات گوناگون می رسد و در نهايت بهترين راه حل را انتخاب می كند.
۶- ارتباط خلاق و موثر
دنيای امروز دنيای ارتباطات است. تكنولوژی پيشرفته، محصول ارتباطات پيشرفته است. كسانی كه قادر به ايجاد ارتباط گسترده نباشند، نمی توانند از ظرفيتهای عظيم ذهن خود برای خلاقيت بهره برداری كنند. اين امر در ارتباط ميان ملتها و فرهنگها و هم چنين ارتباطهای ميان فردی و سازمانی مصداق دارد. در كشفيات جديد مربوط به P. L. N گفته می شود كه رفتار ديگران با ما تا حدود زيادی محصول تصويری است كه از ما در ذهن خود دارند. بنابراين فرد خلاق در روابط خود با ايجاد تصوير مطلوب از خود در ذهن ديگران، همكاری صميمانه ی آنها را نيز با خود به همراه دارد و در بروز خلاقيت ديگران در محيط كار نقشی اساسی دارد.
به قول «لئوبوسكاليا»: «هم دلی مقدمه ی همكاری است».
نویسنده :
عبدالوهاب فیروزی
مجله ارم بلاگ